هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مذمت غرور و تکبر به مال و جاه دنیوی می‌پردازد. شاعر هشدار می‌دهد که تمامی نعمت‌های دنیوی زودگذر هستند و در نهایت مرگ به سراغ همه خواهد آمد. او از مخاطب می‌خواهد که از غرور دست بردارد و مانند او فروتن باشد. همچنین، شاعر به ناپایداری قدرت و ثروت اشاره می‌کند و یادآور می‌شود که عاقبت همه به خاک بازمی‌گردند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی درباره ناپایداری دنیا و مرگ است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند مرگ و فنا ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

بخش ۸ - در نصیحت اهل غرور و عاقبت امور

ای که مغروری به جاه ومال خود
دل نسوزانی چرا بر حال خود

هست جاه ومال همچون چاه ومار
گفتمت از این الحذر ز آن الفرار

بر سرت این حد غرور از بهر چیست
در دلت این سان سرور از بهر چیست

کن برون از سر غرور خویش را
وزسرای دل سرور خویش را

روز وشب خو کن به درد ورنج و غم
همچو من میباش خاک هر قدم

خود گرفتم کآسمان شاهت کند
حکمران تا ماهی از ماهت کند

قیروان تا قیروان بخشدتورا
وآنچه می باشددر آن بخشد تورا

مشرق ومغرب تو را آرندباج
خاوران تا خاوران گیری خراج

خود زح لگیرم بود دهقان تو
مشتری گردد کمین دربان تو

بر درت مریخ باشد پاسبان
شمس در خوان توگرددقرص نان

زهره باشد مطرب ایوان تو
هم عطارد منشی دیوان تو

شب روی گردد قمر درکشورت
رخ بساید چرخ بر خاک درت

عاقبت بیرون رود جانت ز تن
عاقبت بر تن بپوشندت کفن

عاقبت مرگت کند ناگه هلاک
عاقبت دهرت عجین سازد به خاک

عاقبت پنهان نمایندت به گور
عاقبت گردی غذای مار ومور

ای بسا سال ومه وشام وسحر
بگذرد کز ما به جا نبوداثر

ای بسا تیر ودی وادیبهشت
درجهان آید که ما باشیم خشت

ای که ناچار آخر کارت فناست
این همه بر سرغرورت کی رواست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷ - در شفقت با همسایه
گوهر بعدی:بخش ۹ - در قناعت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.