۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۷ - قطعه

نیست ازجان ودل عزیزتری
خواستم پیشکش کنم دل وجان

عقل گفت ای بری ز هوش وخرد
مانده ام در کمال تو حیران

نبرد سوی بصره کس خرما
نبرد زیر ه کس سوی کرمان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸ - قطعه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.