هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و دوری معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود تاریکی و اندوه ناشی از این جدایی، هنوز امید به وصال و یادآوری خیال معشوق را در دل دارد. او از دست دادن نشاط و زیبایی‌های زندگی را توصیف می‌کند، اما همچنان به یاد لحظات زیبا و امید به دیدار دوباره پایبند است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۸

ز دوری تو، ملالی که داشتم، دارم
دلم فسرده و حالی که داشتم، دارم

اگر چه با شب هجران گرفته خو دل من
امید روز وصالی که داشتم، دارم

چو از خیال تو فارغ نمی توان بودن
بدل هنوز خیالی که داشتم، دارم

دگر، نه سیر گلستان رواست بیتو مرا
دگر، نه آن پرو بالی که داشتم، دارم

نشاط هر دو جهان رو کند اگر بدلم
غم بدیع جمالی که داشتم، دارم

چو بدر نیست مرا سیر قهقرا (صابر)
هنوز حد کمالی که داشتم، دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.