هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از عشق، وفاداری، رنج‌های عاشقی و ستایش معشوق سخن می‌گوید. او خود را اسیر محبت و غم معشوق می‌داند و از جفاهای او شکایت دارد، اما در عین حال، عشق و وفاداری خود را حفظ می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۹

به راه دوست کسی سر نهد سبک بار است
اسیر دام محبت مگو گرفتار است

سرم به افسر دارا فرو نمی آید
که افسر سر من خاک مقدم یار است

به هیچ روی ز من وا نمی شود غم دوست
به دور نقطه تو گویی که خط پرگار است

تو یوسفی و من از غم اسیر زندانم
عزیز من! تو بفرمای آخر این کار است؟

مرا به باغ و به گلزار حاجتی نبود
مرا که یاد جمال تو باغ گلزار است

اگر به هیچ نگیرم رواست شاخ نبات
که لعل خسرو شیرین لبان شکر بار است

بکن هر آن چه کنی بر من از جفاکاری
که نازنین صنم دلربا، دل آزار است

به محفلی که تویی چشم بر کف دگران
حرارتم نبرد جام اگرچه سرشار است

به خاک پای تو دادیم جان که تا گویند
به راه دوست «وفایی» به جان وفادار است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.