هوش مصنوعی: این شعر از وفایی، با تصاویر شاعرانه و عاشقانه، به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند زلف، آفتاب، گیسو، باد، چمن، سرو و سنبل برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. او از حسرت دوری، بی‌تابی و غم فراق می‌گوید و از عمری که به سرعت گذشت و نتوانست به کام برسد، اظهار تأسف می‌کند. در نهایت، شعر با خراب شدن معموره‌ی وجود شاعر به دست معشوق به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۰

بر چهره زلف خویش، پر از پیچ و تاب کرد
یعنی به حسن، حلقه به گوش آفتاب کرد

گیسو به باد داد به صد جلوه در چمن
از سرو سر کشید و به سنبل عتاب کرد

بی تاب شد ز حسرت و غم چون رسید خط
گویا که زلف یاد ز عهد شباب کرد

آوخ که یار رفت و نچیدم گلی ز وصل
کامی ندیده عمر عزیزم شتاب کرد

چشمم در آرزوی بتان بس که خون بریخت
معموره ی وجود «وفایی» خراب کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.