هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و غم عاشقانه‌ای است که شاعر از جدایی و بی‌قراری دلش می‌گوید. او از بی‌تابی دلش، اشک‌ریزی‌هایش و زخم‌های ناشکفته‌اش سخن می‌گوید و در عین حال، عشق و فداکاری‌اش را به معشوق ابراز می‌کند. در پایان، اشاره‌ای به امیدواری و پشتیبانی از سوی بخت سعید و دریای حق دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق، درد و رنج عاطفی و اشارات عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۴۷

دل دیوانه ای دارم دمی بی غم نخواهد شد
سر شوریده ای دارم به سامان هم نخواهد شد

دلارام من از روزی که آرام دلم برده
دلم یک دم نیارامد به من همدم نخواهد شد

به زلف خویشتن حال دلم زیر و زبر کردی
چرا مهدر نباشد دل؟ چرا درهم نخواهد شد

مگوی این اشک ریزی چیست اندر آستان من؟
-دل و دینم فدایت- کعبه بی زمزم نخواهد شد

چو با بخت سعید من محمد گشته پشتیبان
یقین زخم دل دیوانه بی مرهم نخواهد شد

«وفایی» گر شود سیراب از آن دریای حق، خوانی
تو حق گویی و می دانی ز دریا کم نخواهد شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.