هوش مصنوعی: شاعر در این متن به ستایش معشوق خود می‌پردازد و زیبایی‌های او را توصیف می‌کند. او از قامت بلند، زلف‌های پیچان و لب‌های شیرین معشوق سخن می‌گوید و درخواست بوسه از او دارد. معشوق نیز در پاسخ اشاره می‌کند که بوسه‌اش ارزشمند است و قابل توصیف با الفاظ معمولی نیست. شاعر در پایان ابراز می‌کند که جانش برای معشوق ارزشمند است اما نگرانی‌هایی نیز دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای درک کامل نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۷۳

گفتم به بت ساده: که ای ترک خجندی
ای هر خم زلف تو مرا بند و کمندی

شیرین تر از این قامت و بالا نشنیدم
چون گلبن نورسته نه پستی نه بلندی

با این لب شیرین چو در آیی به شکرخند
گویند: که شور شکری فتنه ی قندی

گفت: از لب شیرین من این بوالعجبی نیست
خاصه که بود بوسه گه بهجت افندی

گفتم: که بگو قیمت یک بوسه ازان گفت:
این نکته ندارد صفت چونی و چندی

جان بهر تو غم نیست ولی واهمه دارم
کین جان محقر ز «وفایی» نپسندی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.