هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربیات شخصی خود سخن می‌گوید، از تحمل سختی‌ها و پاکسازی درون خود تا رسیدن به آرامش و صفا. او از رندان حق‌شناس یاد می‌کند و از زاهدانی که با ظاهر پشمینه خود را برتر می‌دانند انتقاد می‌کند. شاعر از غم‌ها و دردهای دیرینه خود می‌گوید و در نهایت، از بخشش و رها کردن کینه سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند کینه و بخشش ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل ۲۰

ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را
دادم از خاکستر گلخن صفا آیینه را

پیش رندان حق شناسی در لباسی دیگر است
پر به ما منمای زاهد خرقهٔ پشمینه را

گنج صبری بیش ازین در دل به قدر خویش بود
لشکر غم کرد غارت نقد این گنجینه را

روز مردن درد دل بر خاک می‌سازم رقم
چون کنم کس نیست تا گویم غم دیرینه را

گر به کشتن کین وحشی می‌رود از سینه‌ات
کرد خون خود بحل ، بردار تیغ کینه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۹
گوهر بعدی:غزل ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.