هوش مصنوعی:
این شعر یک مناجات عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر به ستایش معشوق الهی و ابراز عشق و از خود گذشتگی میپردازد. او از لطف و کرم معشوق سخن میگوید، به درگاه او التماس میکند و خود را نیازمند رحمت و توجه او میداند. شاعر از سالها عشق و ارادت خود میگوید و از معشوق میخواهد که به او توجه کند و او را از محرومیت نجات دهد.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و مذهبی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از زبان ادبی و استعارههای پیچیده، فهم شعر را برای سنین پایینتر چالشبرانگیز میکند.
شمارهٔ ۲۸ - در مدح حضرت رضا (ع) و تقاضای صله
ای منبع فتوّت و ای معدن کرم
بادا، سلام حق به جناب تو دمبدم
وز من به قدر رحمت حق هر دمی سلام
بر آستان اقدست ای قاعد امم
یا پرتوی زنور جمالت به من بتاب
یا خانه ی وجود مرا ساز منهدم
آخر مگر، نیم متمسّک به حبل تو
یا نیستم به ذیل جناب تو معتصم
آخر مگر نه قصد تو کردم ز راه دور
یا محنت سفر نکشیدم به هر قدم
عمری مگر نه صرف نمودم به عشق تو
یا جان پی نثار تو ناوردم از عدم
اینها مگر نه جمله زفیض وجود تست
اتمم علیّ نعمتک ای سابغ النّعم
گر فی المثل خزاین عالم به من دهی
باشد به نزد جود تو یک قطره یی زیم
گیرم که من نه مادح شاهم ولی چه شد
آن لطف بی عوض که بود لازم کرم
گر، پرسدم کسی که ترا داد جایزه
لا، در جواب گویمش ای شاه یا، نعم
گر، از درم برانی با حالت پریش
روبر، درِ که آورم ای قبله ی امم
گر، برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
این مهر بر که افکنم این دل کجا برم
حاشا ز لطفت ای همه عالم ترا، غلام
کلاّ، ز جودت ای همه شاهان ترا، خدم
کز درگه امید تو امّیدوار تو
محروم و ناامید رود با هزار غم
یا زود کن عطا صله ی شعر بنده را
یا زود کش به دفتر اشعار من قلم
بادا، سلام حق به جناب تو دمبدم
وز من به قدر رحمت حق هر دمی سلام
بر آستان اقدست ای قاعد امم
یا پرتوی زنور جمالت به من بتاب
یا خانه ی وجود مرا ساز منهدم
آخر مگر، نیم متمسّک به حبل تو
یا نیستم به ذیل جناب تو معتصم
آخر مگر نه قصد تو کردم ز راه دور
یا محنت سفر نکشیدم به هر قدم
عمری مگر نه صرف نمودم به عشق تو
یا جان پی نثار تو ناوردم از عدم
اینها مگر نه جمله زفیض وجود تست
اتمم علیّ نعمتک ای سابغ النّعم
گر فی المثل خزاین عالم به من دهی
باشد به نزد جود تو یک قطره یی زیم
گیرم که من نه مادح شاهم ولی چه شد
آن لطف بی عوض که بود لازم کرم
گر، پرسدم کسی که ترا داد جایزه
لا، در جواب گویمش ای شاه یا، نعم
گر، از درم برانی با حالت پریش
روبر، درِ که آورم ای قبله ی امم
گر، برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
این مهر بر که افکنم این دل کجا برم
حاشا ز لطفت ای همه عالم ترا، غلام
کلاّ، ز جودت ای همه شاهان ترا، خدم
کز درگه امید تو امّیدوار تو
محروم و ناامید رود با هزار غم
یا زود کن عطا صله ی شعر بنده را
یا زود کش به دفتر اشعار من قلم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷ - در منقبت حضرت رضا (ع) و اظهار اشتیاق زیارت آن بزرگوار
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹ - در مدح حضرت رضا (ع)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.