هوش مصنوعی: شاعر از جدایی و بی‌وفایی یار خود شکایت می‌کند و بیان می‌کند که یارش به دیگران روی آورده و او را رها کرده است. شاعر خود را فردی فقیر و یار را پادشاه زیبایی می‌داند و از این که یارش با او همراهی نمی‌کند، اظهار ناراحتی می‌کند. همچنین، شاعر از این که یارش به دیگران وفادار شده و او را فراموش کرده، احساس غم و اندوه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات مطرح شده مانند بی‌وفایی و جدایی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل ۲۹

شد یار به اغیار دل آزار مصاحب
دیدی که چه شد با چه کسان یار مصاحب

رنگین شدن بزم من از یار محال است
زین گونه که گردیده به اغیار مصاحب

من رند گدا پیشه و او پادشه حسن
با همچو منی کی شود از عار مصاحب

یکباره چرا قطع نظر می‌کنی از ما
بودیم نه آخر به تو یکبار مصاحب

وحشی شده دمساز سگان سرکویت
گردیده به یاران وفادار مصاحب
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۸
گوهر بعدی:غزل ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.