هوش مصنوعی: شاعر از سختی‌های زمانه و غم‌های زندگی شکایت می‌کند و به خداوند و پیامبر پناه می‌برد. او از بی‌عدالتی‌ها و مشکلاتی که با آن‌ها مواجه شده می‌نالد، اما در عین حال به فضل و بخشش خداوند امیدوار است و از او طلب کمک می‌کند. شاعر همچنین به مدح خداوند و اولاد پیامبر می‌پردازد و آرزو می‌کند که دشمنانش نابود شوند و جایگاه او آباد بماند.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی، اجتماعی و عاطفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۹ - شاعر دروغگوست؟

ز روزگار بجان آمدم ز غم بشتاب
اگر بنالم جای است ازین عنا و عذاب

زمانه میدهدم گوشمال و می زندم
مگر که خیک شد ستم زمانه را دریاب

مثل زنند که شاعر دروغگوی بود
خطاست باری نزد من این مثل نه صواب

بباب مدح خداوندگار و قصه خویش
بجان پاک پیمبر که نیستم کذاب

ایا گزیده اولاد پاک پیغمبر
بجاه خویش بدین قصه برنویس جواب

رسید خیل زمستان و آن تموز برفت
که خلق زنده بی آتش همی شدند کباب

زبر و جود تو دارم تمام جامه تن
تمام بقعه و فرزند خود برونق و آب

بصدر بار تو بردارم از جهان حاجت
اگر بیک لب نان باشد و بیک دم آب

ذئاب وار بهر در نرفتم و نروم
وگر روم ز در تو منافقم چو ذئاب

تو آفتابی و مهتاب دیگران و تبش
زآفتاب توان خواستن نه از مهتاب

بتاب سال و مه ای آفتاب فضل و شرف
بر آسمان سعادت بروزگار شباب

بنای جاه تو آباد باد تا به ابد
سرای دولت اعدای تو خراب و بیاب
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸ - در مدح تمغاج خان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰ - در مدح ملک مسعود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.