هوش مصنوعی: این متن یک شعر حماسی و مدحی است که به ستایش پادشاهی قدرتمند و پیروزمند می‌پردازد. در آن از فتوحات، عدالت، شکوه و عظمت پادشاه سخن گفته شده و تأکید شده که دشمنانش شکست خورده‌اند. همچنین، از نعمت‌های الهی و خوشبختی مردم تحت حکومت این شاه یاد شده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم پیچیده‌ی تاریخی، سیاسی و ادبی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند جنگ و خونریزی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۳ - در مدح رکن الدین تمغاج خان

اعلی خدایگان جهان از سفر رسید
منت خدایرا که بفتح و ظفر رسید

تمغاج خان اعظم مسعود رکن دین
کز وی بسعد اکبر و اصغر نظر رسید

شاهی که ماه رایت منصور او بقدر
از ماه برگذشت و بخورشید در رسید

خورشیدوار تیغ کشید و بهر کجا
در ملک سایه بود بدان سایه بررسید

شاه ممیز متمیز بنیک و بد
کزوی جز بنیک و بد و نفع و ضرر رسید

لشگر بحرب یاغی و طاغی دلیر کرد
تا باغ و بوستان ممالک ببر رسید

صیت و صدای کوس و مصافش بنصر و فتح
از شرق تا بغرب بهر بحر و بر رسید

از طعن و ضرب تیغ و سنان در صف نبرد
بر هر نئی صریر نهاد و بسر رسید

بر فرق دشمنان ملک تیغ بندگانش
هر ضربتی ز کوی کله تا کمر رسید

سیمرغ را بتهمت طوطی چو بابزن
مرکبک را ز سینه سنان در جگر رسید

اعدای شاه را بلب آمد چو درفتاد
آتش بمرغزار و بهر خشک و تر رسید

گردان کارزاری پیکار جوی را
از سهم شاه کار باین المضر رسید

زی مستقر شاهی خود شاه بازوار
پرواز کرد و باز بدین مستقر رسید

دشمن شکار کرده و مقهور کرده خصم
زاحوال او مبشر خیرالبشر رسید

شاهنشهی که جنت دنیاست حضرتش
چون از سفر بحضرت نزدیکتر رسید

گرد نعال و همهمه باد پایگانش
خوش چون سماع و سرمه بسمع و بصر رسید

از فر شاه جنت دنیا بخرمی
با جنت النعیم بهم در بدر رسید

اندر دل مقیم و مسافر ز عدل شاه
شادی مقیم گشت چو شاه از سفر رسید

بی آنکه شاه مژده وری نصب کرده بود
جان از قدوم شاه بدل مژده ور رسید

منت خدایرا که ز حظرت بقهر خصم
دشمن شکر برون شد و دشمن شکر رسید

ای بر سپهر سلطنت مشرق آفتاب
نور تو تا بخاور از باختر رسید

هر شاهرا زمسند و گاهست زیب و فر
باز از تو گاه و مسند را زیب و فر رسید

تیغ تو از قضا و قدر بهره مند بود
اعدات را بلا ز قضا و قدر رسید

خون گردد آب در شمر از سهم تیغ تو
چون وقت آب خون شدن اندر شمر رسید

آش سیاست تو کلاغان و کرکسان
خوردند و باز نوبت جنسی دگر رسید

تو کامران و خرم و خوشدل بخسروی
بنشین که خسرویرا شیرین ببر رسید

افراسیاب وار زعیش آی سوی جشن
کاین عیش و جشن با تو زببچه پدر رسید

ای سوزنی بمدحت سلطان گوهری
گاه طویله کردن در و گهر رسید

از عسکر طبیعت و عمان خاطرت
مشگ شکر گشادی و درج درر رسید

در بارگاه شه شکر و در نثار کن
گاه نثار کردن در و شکر رسید

طول بقای شاه جهان خواه و مدح گوی
عمر طویلت ار بدمی مختصر رسید

هم در ثنای شاه زن آندم کز آن ثنا
عمر مدید و عیش هنی بر اثر رسید

عمر مدید و عیش هنی شاهرا سزد
قطع کلام بر سخن معتبر رسید

بیش از ستاره باد شها سال عمر تو
هم بیش از آنکه و هم ستاره شمر رسید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۳۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲ - در مدح تاج الدین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴ - در مدح سلطان محمود تمغاج خان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.