۳۹۷ بار خوانده شده

غزل ۵۰

گرد آن خانه بگردم که در او خلوت تست
سگ طالع شومش کیست که همصحبت تست

چشم ما را نرسد بیشتر از بام و دری
ای خوشا دولت آن دیده که برطلعت تست

وه چه بامست که جاروب کشش دیدهٔ من
جان من بندهٔ آن پای که در خدمت تست

همه بر بادهٔ رشکیست که در جام منست
قهقه شیشه که در انجمن عشرت تست

رخصت مجلس و بر وصل تغافل ای شوخ
این زیاد از تو و از حوصله طاقت تست

هجر بگزیدنت از وصل دلا وضع تو نیست
اختراعیست که خود کرده و این بدعت تست

وحشی از تست که ما نیز به بیرون دریم
مانعی نیست، اگر هست همین دهشت تست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۹
گوهر بعدی:غزل ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.