۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۲ - در مدح سعدالدین

سعد دین مدح خواجه مستو
فی شنیدی و در دل آمد سو

دای آن بر طریق و کردی تح
سین بران وزن شعر و قافیه مو

قوف تا کرد بهر ذکر توخا
طر من زان بسبق مدح تو مو

زون زهی مهتر سخی سخن
دان که آورد سیر اختر و دو

زان چرخ از گذشت صاحب و سح
بان وائل چو تو بدانش و دو

لت و مردی و مردمی زاکا
بر اخسیک آنکه منشاء و مو

لد اسلاف و اصل گوهر پا
ک تو از خطه ویست وز او

لاد دهقانی و عزیز که فر
غانیان بنده اند و چاکر مو

لای آن گوهر شریف تو آ
زاده را بندگی کنند بطو

ع و برغبت چو تربیت ز تو یا
بند ایشان و ما و با هر قو

می که در عالمست با وی عل
می است در حق آن تو پائی تو

فیق احسان و مکرمت چه بدس
تت جواد عطاده و به تو

قیع کلکی که مشک را برکا
فور نقش افکند چو بر رخ حو

را سر زلف جعد جعده و مر
غول و زان نقش شاعران را تو

جیه زر است و سیم و اطلس و اک
سون و دمیاطی و عنابی و تو

زی و کتان و دق و فرش و اوا
نی و دریای عیش و عمر برو

بود ترتیب در مدیح تو فک
رت یکی کرده با عروضی دو

می کهخ تا آفرین و مدح تو گو
یند ازین نوع یکدیگر را فو

ری که دانند مر بدین سر من
رعه نثر کار نظم درو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱ - در مدح سعدالدین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳ - در مدح وزیر نصیرالدین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.