۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۱ - در مدح سعدالدین

همه سلامت سلطان ملک مشرق و چین
همه سعادت میر عمید سعدالدین

که ملک دینرا بنیاد محکم است و قوی
ز تیغ بازوی آن وز بنان و خامه این

امین و مؤتمن شاه مشرق و مغرب
عمید ملک خداوند تاج و تخت و نگین

جهان چنانست از عدل خسرو شاهان
که آشیانه کند کبک بر سر شاهین

حقیقت است که در ملک شاه ملک آرا
ز رای اوست ترازوی عقل را شاهین

بگوش خسرو شیرین بود عبارت او
که دوست دارد خسرو عبارت شیرین

کسی که باشد شیرین سخن بداند کاین
سخن ز خسرو پرویز نیست وز شیرین

سخن ز خسرو چین است و لفظ میرعمید
از آنکه میرعمید است خاص خسرو چین

بگوش خسرو چین همچنان سخن گوید
که پر شود ز شکر آستین شکر چین

خط مسلسل او هرکه دید پندارد
که زلف لعبت چین است و زلف چین بر چین

بدرج خطش چون بنگرد خرد گوید
که کارنامه مانی است از کمال یقین

زهی جهان هنر کز جهان هنرمندان
همی بطوع کنند آستان تو بالین

ز آسمان تو سر بر فلک توان افراخت
نه این فلک فلکی همعنان علیین

قلم بدست دبیری به از هزار درم
مثل زدند دبیران مفلس مسکین

اگر قلم قلم تست و خط خط تو بود
به آن ز بدره دینار و درج در ثمین

خط عطاست خط تو باین و آن دادن
نه خط بخواستن ازاین و آن بقهر و بکین

یمین تو چو خط آراید آفرین شنوی
بر آن یمین خط آرای از یسار و یمین

یمین اهل قلم جز بدستخط تو نیست
بخط تو که ز خط تو نشکنند یمین

در سرای تو هست آفرین سرایانرا
حریم کعبه حاجت روا علی التعیین

بحاجت آمده ام تا قبول فرمائی
مرا بخدمت خود تا بوم رهی و رهین

بفر دولت سلطان آسمان همت
که نیکخواه ویند اهل آسمان و زمین

تو نیخکواه وئی نیخکواه تو اقبال
همیشه بادی با نیخکواه خویش قرین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۰ - در مدح عین الدهاقین احمد بن علی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۲ - در مدح سعدالدین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.