هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در مدح و ستایش یک شخصیت بلندپایه (احتمالاً وزیر یا پادشاه) سروده شده است. شاعر با استفاده از استعارهها و تشبیهات زیبا، فضایل اخلاقی، عدالت، هنر، بخشندگی و تأثیرات مثبت این شخصیت را بر جامعه و دین میستاید. همچنین، به نقش مهم او در نظم بخشیدن به امور و برقراری عدالت اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن به دلیل استفاده از زبان ادبی پیچیده، استعارههای فراوان و مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی، برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب است. درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و فرهنگ ایرانی دارد.
شمارهٔ ۱۷۵ - و قال یمدح الوزیر
ای گاه وزارت بتو همچون فلک از ماه
آراسته تا بر فلک ماه نهی گاه
ماه فلک فضلی و شاه حشم جود
رخشنده تر از ماهی و بخشنده تر از شاه
از همت تو ماهی و شاهی است فرودت
چون بندگی از شاهی و چون ماهی از ماه
دین از تو منظم شد چون رشته ز لؤلؤ
چون جنس بجنس آمد و همتاه بهمتاه
عدل و هنر و فضل و فتوت بهمه جای
گامی ننهی الا یا تو همه همراه
تا از قلم کاه مثال تو مثالی
بیجاده نگیرد نشود گیر ابر کاه
هستند ببزم تو کمر بسته قلم وار
بیچاره لبان طرب افزای لقب کاه
از کلک خط آرای تو بی آگهی کلک
با کسوت اهل هنر آید گه و بیگاه
از کرم پدید آید بی آگهی کرم
چندین قصب اطلس و خز و بز دیباه
تشبیه گران سخن آرای بصد قرن
شبه تو نیابند اقران وز اشباه
بر عرصه شطرنج ثنا گفتن تو صدر
من سوزنیم بیدق و صاحب شرف آنشاه
از بحر ثنای تو بشکر نعم تو
ساحل نخوهم یافت بزورق نه با شناه
از آه پدید آید در آینه ها زنگ
دیدیم بسی آینه در مدت کوتاه
از صیقل عدلست ترا آینه روشن
کی زنگ برآرد چو کس از تو نکند آه
نادان زن و مردی که بداندیش تو زایند
آن آیسه تا محشر و این منقطع الباه
تا سال و مه و روز و شب آرد فلک پیر
در دولت برنای تو از قسمت الله
بادا شب تو به ز شب و روز تو از روز
سال تو به از سال تو و ماه تو از ماه
آراسته تا بر فلک ماه نهی گاه
ماه فلک فضلی و شاه حشم جود
رخشنده تر از ماهی و بخشنده تر از شاه
از همت تو ماهی و شاهی است فرودت
چون بندگی از شاهی و چون ماهی از ماه
دین از تو منظم شد چون رشته ز لؤلؤ
چون جنس بجنس آمد و همتاه بهمتاه
عدل و هنر و فضل و فتوت بهمه جای
گامی ننهی الا یا تو همه همراه
تا از قلم کاه مثال تو مثالی
بیجاده نگیرد نشود گیر ابر کاه
هستند ببزم تو کمر بسته قلم وار
بیچاره لبان طرب افزای لقب کاه
از کلک خط آرای تو بی آگهی کلک
با کسوت اهل هنر آید گه و بیگاه
از کرم پدید آید بی آگهی کرم
چندین قصب اطلس و خز و بز دیباه
تشبیه گران سخن آرای بصد قرن
شبه تو نیابند اقران وز اشباه
بر عرصه شطرنج ثنا گفتن تو صدر
من سوزنیم بیدق و صاحب شرف آنشاه
از بحر ثنای تو بشکر نعم تو
ساحل نخوهم یافت بزورق نه با شناه
از آه پدید آید در آینه ها زنگ
دیدیم بسی آینه در مدت کوتاه
از صیقل عدلست ترا آینه روشن
کی زنگ برآرد چو کس از تو نکند آه
نادان زن و مردی که بداندیش تو زایند
آن آیسه تا محشر و این منقطع الباه
تا سال و مه و روز و شب آرد فلک پیر
در دولت برنای تو از قسمت الله
بادا شب تو به ز شب و روز تو از روز
سال تو به از سال تو و ماه تو از ماه
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴ - در مدح محمد بن یوسف
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶ - در مدح تمغاج خان مسعود بن حسن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.