۱۴۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸ - لعبت بدیع

ای سرو رسته از طرف جویبار بر
بر سرو و ماه سلسله مشکبار بر

ای لعبت بدیع و نگار بدیع چین
بر صورت تو فتنه به چین در نگار بر

جائی که گل رخت بود ایماه کی خرد
گلبرگ تازه را بدل خار خار بر

فصل بهار گشت برون آی سوی باغ
وز باغ باز خانه ی دل بی غبار بر

بنگر که فر باغ گلست ای نگار بس
کف را تهی مدار و به تنگ و کف آر بر

دو بلبلند ماده و نر بر کنار سرو
بر سرو ماده لحن زند بر چنار نر

گوید یکی که سال نو آمد ز پار به
می پارسال نو کند از مرغ پار بر

گوید که بار دیگر خرم بهشت شد
باغبان! به کس دو بسته مدار در

ای عاشق! اندر آی و گل افشان به روی دست
وندر هم آر با صنم میگسار سر

می خور به گرد باغ و گل و کامکار گیر
بی مور و مار نیست گل کامگار گر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷ - خاک زمستان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹ - ایدوست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.