۱۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷ - خاک زمستان

زنده شد خاک زمستان کشته از باد بهار
ساقیا زان آب همچون نار افروزان بیار

خاک بستان را بده زان آب آتشگون نصیب
تا کند هر شاخساری را چو مستی بادسار

ز آبگون بخت روان کیخسرو آتش حشم
گنج باد آورد کرد از باطن خاک آشکار

خاک از آب و ابر از باد صبا فرزندزاد
لاله مینا تن قطران دل آتش عذار

آتش عشقی که نوزادان آب و خاک را
بد نهان از باد پیدا شد ز بس بوس و کنار

رست از خاک چمن گلبن چو اسبی آبگون
باد را داده عنان در زینش از آتش سوار

بادگیر گوش عاشق گر نباشد خاکبوس
بشنود نعت گل آتش فروغ آبدار

تاج دین محمودبن عبدالکریم آن باد لطف
آب صفوت صدر خاکی حلم آتش اقتدار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶ - تو چو آهویی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸ - لعبت بدیع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.