هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان می‌کند که به چیزهای کوچک و ساده از معشوق راضی است و به دنبال عشق و همراهی ساده‌ای است. او به دنبال وصال یا قرب خاصی نیست، بلکه حتی یک سلام، یک نگاه یا یک حرکت کوچک از معشوق برایش کافی است. شاعر از عشق زمینی و ساده سخن می‌گوید و به جای طلب شراب وصل، به یک قطره باقی‌مانده از جام راضی است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل ۶۱

از تو همین تواضع عامی مرا بس است
در هفته‌ای جواب سلامی مرا بس است

نی صدر وصل خواهم و نی پیشگاه قرب
همراهی تو یک دو سه گامی مرا بس است

بیهوده گرد عرصهٔ جولانگه توام
گاهی کرشمه‌ای و خرامی مرا بس است

خمخانه‌ای نمی‌طلبم از شراب وصل
یک قطره بازمانده جامی مرا بس است

وحشی مگو، بگو سگ کو ، بلکه خاک راه
یعنی ز تو نوازش مامی مرا بس است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۶۰
گوهر بعدی:غزل ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.