۳۴۶ بار خوانده شده

غزل ۶۲

آنکه بی ما دید بزم عیش و در عشرت نشست
گو مهیا شو که می‌باید به صد حیرت نشست

آمدم تا روبم و در چشم نومیدی زنم
گرد حرمانی که بر رویم در این مدت نشست

بزم ما را بهر چشم بد سپندی لازمست
غیر را می‌باید اندر آتش غیرت نشست

مسند خواری بیارایید پیش تخت ناز
زانکه خواهیم آمد و دیگر به صد عزت نشست

وحشی آمد بر در رد و قبولت حکم چیست
رفت اگر نبود اجازت ور بود رخصت نشست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۶۱
گوهر بعدی:غزل ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.