۳۴۱ بار خوانده شده
بسته بر فتراک و میپرسد که صیاد تو کیست
تیغ خون آلود خود دارد که جلاد تو کیست
ساختی کارم به یک پرسش که در کارت که بود
سخت پرکاری نمیدانم که استاد تو کیست
لب کنی شیرین و پرسی کیست چون بینی مرا
بندهام یعنی نمیدانی که فرهاد تو کیست
گر عیاذبالله از رازی که میپوشم ز تو
برفتد این بوده روزی ، مرد بیدار تو کیست
گر خروشان نیستی وحشی ز درد بیکسی
چیست این فریاد و در کنج غم آباد تو کیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
تیغ خون آلود خود دارد که جلاد تو کیست
ساختی کارم به یک پرسش که در کارت که بود
سخت پرکاری نمیدانم که استاد تو کیست
لب کنی شیرین و پرسی کیست چون بینی مرا
بندهام یعنی نمیدانی که فرهاد تو کیست
گر عیاذبالله از رازی که میپوشم ز تو
برفتد این بوده روزی ، مرد بیدار تو کیست
گر خروشان نیستی وحشی ز درد بیکسی
چیست این فریاد و در کنج غم آباد تو کیست
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۶۷
گوهر بعدی:غزل ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.