هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عناصر طبیعت، تصاویر شاعرانه و مفاهیم فلسفی استفاده می‌کند. در آن از دیوار نابرآورده، آفتاب و مهتاب، حیوانات مانند بز و بزغاله، و مفاهیمی مانند خواب، آرزو و پیری صحبت می‌شود. همچنین اشاراتی به ثروت، زر و زیبایی دارد و در نهایت با طنز و کنایه به زندگی و مرگ می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اشارات نمادین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین برخی از واژه‌ها و تصاویر ممکن است نیاز به تفسیر و دانش ادبی داشته باشند.

شمارهٔ ۴۷ - در هجو مؤید

مؤید ای فلکت دایه وار پرورده
به زیر سایه دیوار نابرآورده

ز آفتاب و ز مهتاب کرد جامه تو
بروز سرخ و سپید و شب سیه چرده

رمه رمه بز و بزغاله کبود و سیاه
بمرغزار فرو دین بر تو پرورده

بشاهنامه ناگفته برز خامه تو
دو صد هزار سوار است نقش ناکرده

بمطبخ هوس و فکرت تو بی ورزش
هزار بره ناپخته هست ناخورده

گمان برم که بزراقی و بجلدگری
ز کلک سنگ و گهر را تراش و بشکرده

تراش کرده بود آرزوی زر دو هزار
درست و نیمه برون از قراضه و خرده

شبی بخفتی از غایت تنعم و ناز
بهفت بستر بر پشت گاو گسترده

بدرد خاست کمرگاه و پشتت از پیری
که بستر زبرین بوی بود آغرده

بخواب درهم از آنروی بر خیال و امید
زری خریدی بر جای باش ده مرده

بموری زر تو مرغکی برون آمد
سرش بلعلی همچون عروس در پرده

دو . . . ایه کرد و بلغده شد و هم اندر حال
شکست و ریخت همانجا سپیده و زرده

ز خواب جستی و گفتی زهی مبارک زر
که خمره خمره ازو می کشند بر غرده

هجات گفتم کز کاهلی و دون کاری
سیه گلیمی چون هندوان نو برده

غلام کنجد کاکی و قبسهای تنگ
رهی بچهره جانانی و لب کرده

چو چیزکی بکف آری بپوش و بستر کن
کفن سپید کن ای زشت زنده و مرده

ز روی طیبت گفتم بزرگواری کن
جواب گوی بطیبت مشو دل آزرده
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶ - در هجو شاعری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸ - در هجو قوامی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.