هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و وحدت در عشق می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که بیماری عشق درمانی واحد دارد و همه در جستجوی وصال هستند، چه یک نفر باشند و چه صد نفر. او تأکید می‌کند که در نهایت، همه به یک هدف می‌رسند و تفاوتی بین افراد وجود ندارد. همچنین، شاعر به فریب‌های دنیوی مانند تاج و قدرت اشاره می‌کند و می‌گوید که همه در نهایت به یک سرنوشت می‌رسند. او از طبیعت و وحدت عناصر جهان نیز سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که همه چیز در نهایت به یک اصل بازمی‌گردد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فریب‌های دنیوی و وحدت در عشق نیاز به تجربه و درک بیشتری از زندگی دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل ۷۱

مریض عشق اگر صد بود علاج یکیست
مرض یکی و طبیعت یکی، مزاج یکیست

تمام در طلب وصل و وصل می‌طلبیم
اگر یکیم و اگر صد که احتیاج یکیست

اگر چه مانده اسیر است همچنان خوش باش
که منتهای ره کاروان حاج یکیست

فریب تاج مرصع مده به سربازان
که ترک سر بر این جمع و ننگ تاج یکیست

همین منادی عشقست در درون خراب
که آنکه می‌دهد این ملک را رواج یکیست

چه جای زحمت و راحت که پیش پای طلب
حریر نسترن و نشتر زجاج یکیست

بجز فساد مجو وحشی از طبیعت دهر
که وضع عنصر و تألیف امتزاج یکیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۷۰
گوهر بعدی:غزل ۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.