۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸ - پسر عبد

ای مرز تو اندر خور . . . ر پسر عبد
در مرز تو بینم خور . . . ر پسر عبد

علاک در مرز تو چون دید، همانگاه
دانست که از در . . . ر پسر عبد

یکره ز در صدق نگوئی که چه گوئی
آن روی تو با منظر . . . ر پسر عبد

دیدی بگه اندر شده با پشم همه غرق
آنقامت چون عرعر . . . ر پسر عبد

صد . . . ر دگر دیدی استاده مهیا
بر . . . دن تو، همبر . . . ر پسر عبد

. . . ر پسر عبد چو شه بود، تو گفتی
. . . ر دگران لشکر . . . ر پسر عبد

ای گنده جمالی به هجای تو درین شعر
بودم همه مدحتگر . . . ر پسر عبد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷ - چه باید کرد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹ - آنشب که مرا بود می وصل بکف بر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.