۱۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲

سوزنیم مرد باندام . . . ر
شاعر پخته سخن خام . . . ر

مرهمه را شاه شش اندام، سر
هست مرا شاه شش اندام . . . ر

روز و شب اندر طلب کاف . . . ن
آخته دارم چو سر لام . . . ر

مردی مصلح بدم و نیکنام
کرد مرا مفسد و بدنام . . . ر

بودم در خورد هزار آفرین
کرد مرا از در دشنام . . . ر

کرد بکابین زن و فرزند و باز
گردن من در گرو وام . . . ر

از همه پیران زمانه منم
خار صفت رومه گلفام . . . ر

با همه بیمایگی، افراختم
چون علم غیبت، بر بام . . . ر

پنجه و شش سال ز شلوار من
برد بهر کوی بپیغام . . . ر

هر که بیاید بر من میهمان
شام خورد . . . ر و پس از شام . . . ر

بزم مرا یابد مهمان من
اول جام می و انجام . . . ر

چون سگ دیوانه، گزیده در آب
صورت سگ بیند در جام . . . ر

خشت بود بالین، بستر، حصیر
خادمک ترک دلارام . . . ر

آئی مهمان که منم میزبان
دیو می آشام گه آشام . . . ر

خانه بابرام برم تاز را
تا بخورانمش بابرام . . . ر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱ - سوزنیم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳ - رای بر آنست که بیرون زنم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.