۱۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶ - جلال الدین کیست؟

ز سیم ساده یکی کوه دیده ام بدو نیم
دو نیمه کوه که دید است کان بود از سیم

ز سیم ساده یکی کوه، لیک پنداری
که کرده اند بشمشیر کوه را بدو نیم

گهی بگونه کافور کان بود از گل
میان کاخگه اندر ز لعل حلقه میم

چهی است در که و از سیم کرده سیمایش
که دارد از گل و گلنار افسری بدو نیم

فراز او همه سیم و نشیب او همه زر
کران او همه خوف و میان او همه بیم

کهی که دیده نسرین ازو شود حیران
کهی که خرمن سوسن ورا کند تعظیم

بنرمی و بسفیدی مثال تل سمن
بپاکی و بنظیفی بسان در یتیم

بجهد شیشه سیماب گر در او ریزی
بشیشه تو کند شوشه های زر تسلیم

زهی کهی و خهی چشمه ای که اندروی
قرار گیرد مار شکنج و ماهی شیم

هرآنکه سایه آنکوه دید و آن چشمه
بدید سایه طوبی و چشمه تسلیم

ولیک راه مخوفست و کس بدو نرسد
مگر کسی که خدایش بداد کف کریم

جلال دین سبب افخار چار ارکان
کز او نظام گرفته است صحن هفت اقلیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵ - صنما تا به کف عشوه عشق تو دریم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.