۱۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰ - ای راه ترا دلیل مردی

ای مرز ترا دریده مردی
زان مرد بتو رسیده دردی

بر نیز گهت نهاده سرخی
وز نانگهت کشیده زردی

آن ایر که رایگان بخوری
باد من جو، خری نخوردی

اندر همه شهر خود نیابی
جز تو، که ترا نگاد مردی

و در دسترسی بدی، همانا
ایر تو، ترا جماع کردی

اینست جواب آنکه گوید
ای راه، ترا دلیل مردی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹ - عقل و جانم برد شوخی آفتی بتیاره ای
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱ - پرسند از او که چند هجا گفتی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.