هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به شخصی به نام «سید کتابخانه» خطاب می‌کند و از او به دلیل بی‌خردی و بی‌توجهی انتقاد می‌کند. شاعر از هجو و طنز استفاده می‌کند تا احساسات خود را بیان کند و حتی اشاره می‌کند که اگر هجویی گفته شود، پاسخ آن را با هزاران عوض خواهد داد. در نهایت، شاعر به دنبال آرامش است و از مخاطب می‌خواهد که پایدار باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم انتقادی و هجو است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از طنز و هجو نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فرهنگ دارد.

شمارهٔ ۴۱ - پرسند از او که چند هجا گفتی

ای سید کتب خانه برآشفتی
تا ابلهی و بیخودی و خفتی

گفتم هجای (تو) چو گل غنچه
آنرا بیاد سبلت و بشکفتی

گشت آن شکوفه دست بدست از تو
کز خلق رنگ و بویشین ننهفتی

شطرنجی از هجای من آگه شد
تا خاک ره بکوی برون رفتی

آرام کی پذیرد تا محشر
آن کتب خانه را که برآشفتی

سهل است کتب خانه برآشفتن
کتبی بخانه بردی و خوش خفتی

بپذیر زخم مور هجای من
چون زخم مار را تو پذیرفتی

من باوی ار بهجو فتم، خیزم
تو پایدار باش که تا نفتی

گرچه نوردد او بهجای من
من در هجای او نکنم زفتی

باشد که علم هجو بکه افتد
او ما بقول کردن و من مفتی

یک هجو را هزار عوض گویم
پرسند از او که چند هجا گفتی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰ - ای راه ترا دلیل مردی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲ - چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.