هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و طنزآمیز، روایتگر دیدار شاعر با معشوقه‌اش است که با بازی‌های زبانی و توصیفات شاعرانه همراه شده است. شاعر از ملاقات با یار دلارام، می‌نوشی، و مستی می‌گوید و در نهایت با توصیفی خیال‌انگیز به پایان می‌رسد.
رده سنی: 18+ وجود مفاهیم عاشقانه و اشاره به مصرف شراب که ممکن است برای مخاطبان جوانتر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۲ - بق بق بققو

دوش آن بت من بر فرستی ابلیقی
آمد بر من با دهنی فندقیقی

شوخ شغبی شیوه گری شهره نگاری
کز نور رخش برده فلک رونقیقی

گفتم که کجا بودی ای یار دلارام
کردی ت فراموش مرا مطلقیقی

اکنون چو رسیدی کله از سر نه پیش آی
تا با تو خورم چند می مروقیقی

بنشست و نخوردیم بسی باده دمادم
چون خسرو و شیرین چو یکی زورقیقی

مستک شد و افتاد و سر آورد سویخواب
پیدا شد ازو گنبد سیمین بحقیقی

من نیز برون کردم چیزیکه نیارد
خفتن ز نهیبش ملک دور ققیقی

در خیمه او بردم زینگونه علم را
او نیز امان خواست همی صبح حقیقی

کز بس بجنباندم از بس زدنم شد
حوضی که درو مرغ زند وق وققیقی

این شعر بدان وزن وقوافیست که گفتم
وقا و ققا وق و ققا و ق و ققیقی

اینست جواب غزل خواجه سنائی
بق بق بققو بق بققو بق بققیقی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱ - گدای گداپیشه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳ - نان و جامه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.