هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حسرت بر اختلاف‌های مذهبی و جستجوی حقیقت واحد سخن می‌گوید. شاعر با بی‌اعتمادی به ظاهر دانش و فلسفه، عشق الهی را تنها راه نجات می‌داند و از رنج هجران و نیاز به تجلی حق می‌نالد. او بر وحدت درونی فراتر از تقسیم‌های ظاهری تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و انتقاد از نهادهای فکری نیاز به درک بالغ دارد. همچنین برخی اشارات فلسفی (مثل اشاره به مشّایی و اشراق) برای نوجوانان کم‌سن ممکن است نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱

الهی فیضِ مشرب ده که دلگیرم ز مذهب‌ها
نمی‌دانم چه می‌خوانند این طفلان به مکتب‌ها

مشقّت‌های راه آمد برای راحت منزل
اگر مقصد تویی پس مختلف از چیست مذهب‌ها!

سراب از دوری دریا به مردم آب می‌ماند
تو ای خورشید رخ بنما که گم گردند کوکب‌ها

فقیهان را نمی‌دانم، حکیمان هرزه می‌گویند
بیا و پرده یک سو کن که گردد کشف مطلب‌ها

تو گر مقصد نباشی علم‌ها را، حیف از دانش
تو گر مطلب نباشی حرف‌ها را، وای بر لب‌ها

همان ناسفته بهتر گوهر دریای حیرانی
بیا تا بشکنیم ای هوشمندان جمله مثقب‌ها

ز تدبیر خرد کاری نیاید، درد می‌باید
چراغی همچو داغ دل نمی‌سوزد درین شب‌ها

چون من از دانش آزادم، چه اشراقی چه مشّایی
چو من دیوانه افتادم، چه مذهب‌ها چه مشرب‌ها

مرا هر عضو در هجران او سوز دگر دارد
نمی‌سازند با درمانِ کس فریاد ازین تب‌ها!

به نام او پری دارند در دام نفس مردم
به یاد او هما در آشیان دارند قالب‌ها

به دامن می‌برد فیّاض اثر امشب ز بالینم
نمی‌دانم به تلقین که دارد وردِ یارب‌ها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.