هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه، ناامیدی و اندوه شاعر است. او از عشق، رنج‌های زندگی و ناملایمات روزگار شکایت می‌کند، اما در عین حال به عشق و ارزش آن پایبند است. تصاویری مانند سوختن، تاریکی و خاکستر نشان‌دهنده‌ی حالات روحی شاعر هستند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی، استفاده از استعاره‌های پیچیده و لحن غمگین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۰

کرد جا داغ جنون باز ز نو بر سر ما
سایه افکند دگر بر سر ما اختر ما

ما فلک سوختگان عیش و طرب نشناسیم
عید، ماتم شود آید چو سوی کشور ما

قدر ما سوختگان کم نشود بعد هلاک
دیده روشن کند آیینه ز خاکستر ما

تیره روزیم ولی عشق چو پرتو فکند
جامه چون خلعت فانوس شود در بر ما

پهلوی راحت ما را نبود آرامی
همچو جوهر مگر از تیغ کنی بستر ما

سایه ی بال هما دردسر آرد چون موی
داغ عشق تو اگر سایه کند بر سر ما

زردی چهره ی ما قدر پر کاهش نیست
سیلی عشق مگر سکّه زند بر زر ما

از غنا نیست که ما ناز بر افلاک کنیم
اطلس چرخِ برین تنگ بود در بر ما

صبح ما از افق شیشه چو طالع گردد
در نظر جلوه ی خورشید کند ساغر ما

رند و تر دامن و مستیم و، تو زاهد فیّاض
ما دماغ تو نداریم، برو از سر ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.