۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷

آتش چکد چو آب ز طرز بیان ما
گویی که شعله‌ایست زبان در دهان ما

از عکس چهره هر دو قدم در دیار عشق
طرح بهار ریخته رنگ خزان ما

امشب که داشتیم حدیث رخت نبود
دلسوزتر ز شمع کسی همزبان ما

چون خامة شکسته‌نویسان به وصف زلف
حرف درست سر نزند از زبان ما

هرگز کسی ز ضعف به ما ره نمی‌برد
گاهی ز ناله پرس چو خواهی نشان ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.