هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را بیان می‌کند. شاعر از بوسه‌ها، نگاه‌ها، و حتی خاک پای معشوق به عنوان نمادهای عشق یاد می‌کند و نشان می‌دهد که عشق او فراتر از محدودیت‌های مادی است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به درستی درک شوند. بنابراین، رده‌بندی سنی 16+ مناسب به نظر می‌رسد.

شمارهٔ ۴۰

سخن از خود رود چون گرد سر گردد زبانش را
تبسّم آب می‌گردد چو می‌بوسد دهانش را

چنان سر داده رخش جلوه در میدان بی‌باکی
که نتواند گرفتن دست تمکین هم‌‌عنانش را

چو مویی گشته‌ام باریک و با این ناتوانی‌ها
به صد دقّت تصوّر می‌کنم موی میانش را

بدان نیّت که یابم فرصت یک سجده بر خاکش
هزاران بوسه بر لب نذر دارم آستانش را

شهیدی کو سپارد جان به یاد زلف مشکینش
هما در عطسه افتد چون ببوید استخوانش را

هنوز از مصر تا کنعان توان ره بی‌بلد رفتن
که بوی پیرهن ره می‌نماید کاروانش را

زبان گوشة چشمش به من پیوسته در حرفست
ولی فیّاض جز من کس نمی‌فهمد زبانش را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.