هوش مصنوعی: این متن شعری است که از احساسات عمیق انسانی مانند غم، عشق، مرگ و امید سخن می‌گوید. شاعر از دردها و رنج‌های زندگی می‌گوید و به دنبال چاره‌ای برای گریۀ پیوسته خود می‌گردد. همچنین، از زیبایی‌های طبیعت و نمادهایی مانند الماس، گلشن و خورشید برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ، غم و رنج نیاز به بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۴۳

منم که کرده‌‌ام الماس نشئه مرهم را
به مرگ عیش سیه‌پوش داغ ماتم را

کسی که سرمه از آن درگرفت چون خورشید
به یک نگاه ببیند تمام عالم را

به گلشنی که در آن شعله آبیار بود
به آفتاب برابر نهند شبنم را

به روز وصل سیاهی ز داغ برگیرم
لباس عید نسازم پلاس ماتم را

به دهر خون نخورد آدمی چه چاره کند!
به آب غصّه سرشتند خاک آدم را

ز دود دل رقمی چند در سفینة چرخ
به یادگار نوشتیم شکوة غم را

نیاورم به زبان راز دل ولی فیّاض
بگو چه چاره کنم گریة دمادم را!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.