هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات بی‌قراری، حسرت و انتظار عاشقان است. شاعر از دوری معشوق، خشکسالی عاطفی و امید به وصال سخن می‌گوید. تصاویری مانند سحاب خشک، گلستان، سرو و بهار برای انتقال مفاهیم عاشقانه و طبیعت‌گرایانه استفاده شده‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی اشارات عاطفی مانند 'جراحت تازه' یا 'غم ز دل بردن' نیاز به بلوغ احساسی دارد.

شمارهٔ ۴۴

کتابت کی تواند داد داد بیقراران را
سحاب خشک حسرت می‌دهد مشتاق باران را

چه شد دیریست کز زلف بتان بویی نمی‌اری
به امیدی نشاندی ای صبا امیدواران را

نمک دارد که بعد از انتظار غم ز دل بردن
جراحت تازه سازد نامة او دل‌فگاران را

گلستان را به سر تا سایة سرو تو افتادست
بهار تازه‌رو دادست گویی نوبهاران را

هنوز اندر چمن زان شب که بگشادی گریبانی
گل از بوی تو بر هم می‌نهد داغ هزاران را

ستم باشد پس از رو دادن اسباب جمعیّت
که گردون دورتر گرداند از هم دوستداران را

مگر از کوی او فیّاض انداز سفر دارد
وداع طرفه‌ای می‌کرد امشب باز یاران را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.