هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق، جنون و خطرهای راه عشق سخن می‌گوید. او از ترسیدن از دریا و رها کردن راه کوتاه عشق امتناع می‌کند و در وادی عشق و جنون، راهنمایی نمی‌خواهد. او از دردها، اشک‌ها و آه‌هایش می‌گوید و به داستان یوسف و یعقوب اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر با وجود افتادگی، خود را آزاده می‌داند و از فیّاض می‌خواهد که او را خوار نشمارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، اشاره به داستان‌های پیچیده‌ای مانند یوسف و یعقوب ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۲

از بیم دریا کی کنم ترک این ره کوتاه را
من خود به امّید خطر خوش کرده‌ام این راه را

در وادی عشق و جنون منّت مکش از رهنمون
ره می‌نماید بوی خون گم کردگان راه را

پست و بلند این سفر هموار شد بر بی‌خبر
دیو طبیعت می‌زند در هر قدم این راه را

در سینه تا کی حفظ غم در دیده تا کی ضبط نم
چون باد و باران سر بهم دادیم اشک و آه را

یعقوب را دل پر ز خون بخت زلیخا سرنگون
یوسف به آغوش اندرون با تیره‌بختی چاه را

از عکس ساقی تاب می وآنگه من و دوری ز وی
در آب بیند تا به کی دیوانه روی ماه را

فیّاض اگر افتاده‌ام خوارم مبین آزاده‌ام
بر بام گردون می‌زند تجرید من خرگاه را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.