هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد و رنج عشق و جدایی سخن می‌گوید. شاعر از گریه‌های بی‌پایان، زخم‌های عشق، و احساس بی‌چارگی خود می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به عظمت معشوق و ناتوانی در درک کمالات او دارد. در نهایت، شاعر با وجود درد، به عشق خود افتخار می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'شمشیر' و 'خون جگر' ممکن است برای مخاطبان جوان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۶۰

از گریه خلاصی نبود چشم ترم را
کردند بحل بر مژه خون جگرم را

شمشیر تو از جیب برآورد سرم را
دام تو به پرواز درآورد پرم را

پرواز هوایش نه باندازة بالست
بیچارگی از بهر همین کند پرم را

ادراک کمالات تو بر طاق بلندست
کوته نفکندند کمند نظرم را

گر زانکه لباس ورعم چاکِ گنه داشت
بر پرتو خورشید گشودند درم را

با داغ تو بر گبر و مسلمان شرفم هست
این سکه در ایام روا کرد زرم را
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.