هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و غم ناشی از آن سخن می‌گوید. او با زبان بی‌زبانی شوق خود را بیان می‌کند و از داغ عشق رنج می‌برد. ذوق گفتگو او به خاموشی گراییده و چشم معشوق او را به سوگوار شدن واداشته است. زلف معشوق، شاعر را مجذوب خود کرده و او را در حلقه‌های فراموشی اسیر می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۵

باز دارد عشق در آغوش بیهوشی مرا
غم مهیّا می‌کند اسباب مدهوشی مرا

با زبان بی‌زبانی می‌کنم تقریر شوق
کرده ذوق گفتگو سرگرم خاموشی مرا

مدّتی شد تا ز معراج قبول افکنده است
طرّة او در سیه چاه فراموشی مرا

خلعت سر تا به پایی دوختم از داغ عشق
چشم مستش کرد تکلیف سیه‌پوشی مرا

دیده‌ام تا حلقه‌های زلف چین بر چین او
می‌شود فیّاض ذوق حلقه در گوشی مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.