هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق، عشق، و حالات روحی اوست. در آن از مفاهیمی مانند عشق، جدایی، پریشانی، و نادانی در مقابل دانش سخن گفته شده است. شاعر از عشق به معشوق و تأثیرات آن بر زندگی خود می‌گوید و گاهی نیز به مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند رهایی از وجود غیر و حجاب خودنمایی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های به‌کار رفته نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارند.

شمارهٔ ۷۶

دل به زلفش می‌کشد آشفته سامانی مرا
می‌:ند تکلیف هندستان پریشانی مرا

رتبة لیلی چو دادش حسن دانستم که عشق
همچو مجنون می‌کند آخر بیابانی مرا

شسته‌ام تا دفتر تعلیم را آسوده‌ام
هست دانش آفتاب و سایه نادانی مرا

کثرت و خلوت ندانم بس که مدهوش توام
از وجود غیر فارغ کرده عریانی مرا

در لباس ابر بهتر می‌توان دید آفتاب
در نظر پوشیده تر کر دست عریانی مرا

دشمنی با اهل اسلامم نه کافر دوستی است
ننگ می‌آید عزیزان زین مسلمانی مرا!

نه ز طاعت بر توانم خورد نه از معصیت
هر چه کشتم بار می‌آرد پشیمانی مرا

ما اسیران غم از یک جیب سر بر کرده‌ایم
کرد طوق فاخته آخر گریبانی مرا

آرزوی وصل پیش و بیم هجران در قفا
از دو جانب می‌کند عشقت نگهبانی مرا

دهر اگر باشد زلیخا من چو یوسف نیستم
پس چرا بی‌جرم عصمت کرده زندانی مرا

خودنمایی‌ها حجاب چهرة مقصود بود
صد در دانش گشاد اظهار نادانی مرا

خدمت مخدوم اصفاهانی ای فیّاض کاش
در هوای خود کند چندی صفاهانی مرا
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.