هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات عشق، تقدیر، رنج‌های عاشقانه، امید و ناامیدی می‌پردازد. شاعر از ناکامی‌ها و دردهای عشق سخن می‌گوید، اما در عین حال به لطف و بخشش الهی و امید به بهبودی اشاره دارد. همچنین، از مفاهیمی مانند ایمان، کفر، و تقدیر صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج نیاز به درک و تجربه بیشتری دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۸۹

زلف را با تیره‌بختی شد رخ جانان نصیب
پُر عجب نبود که کافر را شود ایمان نصیب

بر در دارالشفای یأس رو تا بنگری
داغ را مرهم دچا رو درد را درمان نصیب

شکر طالع، ما چه می‌کردیم در گلزار وصل
زخم دل را گر نمی‌شد هم لب خندان نصیب

دامن از لخت دل ناشاد پر دارم بس است
غنچه را گو باش برگ عیش در دامان نصیب

طالع نیکو برند وو بخت ناسازت دهند
در سر کوی محبّت کرده‌اند ارزان نصیب

گوی دولت برد هر کس ترک ننگ و نام کرد
تا قیامت شد سر منصور را سامان نصیب

کوهکن جان کند و شیرین قسمت پرویز شد
سعی ننموده‌‌ست در تحصیل روزی جان نصیب

بازم از خاک دری فیّاض چشم سرمه‌ایست
گر به تکلیفم کشاند سوی اصفاهان نصیب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.