هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، دل‌تنگی و سردرگمی دل سخن می‌گوید. شاعر از درد عشق، انتظار وصال و رنج هجران می‌نالد و با تصاویر شاعرانه مانند «شیشه هم بزمست با او» و «آفتاب صبح هر جا می‌رود رو در شب است» احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و هجران نیاز به درک عاطفی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۱۰۲

شیشه هم بزمست با او، ساغرش هم مشرب است
ای دل ارخون در جگر داری برای امشب است

دست و پایی می‌توان زد مطلب دل گر یکی است
این دل بی‌دست و پا سردرگم صد مطلب است

وعدة پابوست از بس عقده‌ام بر عقده ریخت
جان گره گردید چون تبخاله اینک بر لب است

روز وصل دوستداران می‌کشد آخر به هجر
آفتاب صبح هر جا می‌رود رو در شب است

دیده‌ام فیّاض تا در پیچش آن موی میان
هر سر مو بر تنم در پیچش تاب و تب است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.