هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از دلبستگی و عشق خود به معشوق سخن میگوید. او از پیوند ناگسستنی دل خود با معشوق، گرههای زلف او و درد عشق یاد میکند و مقایسهای بین درد یعقوب و درد عشق خود انجام میدهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۱۲
خاطر ما به تو صد جا بندست
آن دل تست که بیپیوندست
گره از زلف تو کس نگشاید
گر چه این عقده به مویی بندست
سرگرانیّ سر زلف تو چیست؟
چون به بوی دل ما خرسندست
درد یعقوب به دردم نرسد
غم دلبر، نه غم فرزندست
ای که گفتی دل فیّاض کجاست؟
در سر زلف کسی در بند است
آن دل تست که بیپیوندست
گره از زلف تو کس نگشاید
گر چه این عقده به مویی بندست
سرگرانیّ سر زلف تو چیست؟
چون به بوی دل ما خرسندست
درد یعقوب به دردم نرسد
غم دلبر، نه غم فرزندست
ای که گفتی دل فیّاض کجاست؟
در سر زلف کسی در بند است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.