هوش مصنوعی: متن بیانگر احساسات شاعر درباره زندگی، عشق و رنج‌های آن است. شاعر از فراغت خاطر به عنوان آرزوی زندگی یاد می‌کند و اشاره می‌کند که هر جایی غیر از دل تنگ او خوش است. او از گفت‌وگوهای بی‌ثمر و زخم‌های عشق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی زخم‌های کهنه نیز گاهی خوشایند هستند. در نهایت، شاعر به امید و ناامیدی در زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج‌های عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۲۳

صحرا خوش است و دشت خوش است و چمن خوش است
هر جا که هست غیر دل تنگ من خوش است

در زندگی فراغت خاطر چه آرزوست!
این‌آرزو خوش است ولی در کفن خوش است

از گفت‌وگو دری نگشاید به روی دل
خاکم ازین مجادله مُهرِ دهن خوش است

پیچیده در لباس بدن نیش زندگی
خاک عدم عبیر برین پیرهن خوش است

تیغ تو چاک تازه به جیب دلم فکند
این رخنه تا به دامن امید من خوش است

هرگز به کار عشق نیاید دل درست
دل همچو زلف یار شکن در شکن خوش است

فیّاض زخم تازه به مرهم رفو مکن
کاین زخمِ دل شکاف چو گردد کهن خوش است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.