هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر درد عشق و رنجهای ناشی از آن است. شاعر از دامهای عشق، تغافل معشوق، حسادت رقیب و ناملایمات روزگار شکایت میکند، اما در نهایت با امیدواری و تسلیم در برابر تقدیر، به آرامش میرسد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر، برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است.
شمارهٔ ۱۶۰
گر ز زلف آزاد گشتم دام کاکل در پی است
گر نگه رد شد ز من تیر تغافل در پی است
بهرهای گلچین ازین گلها که چیدی کی بری
هر یکی را صد هزاران چشم بلبل در پی است
یا سر زلف تو، یا بیداد گردون، یا رقیب
هر کجا رفتم مرا دست تطاول در پی است
یار میآید خرامان و رقیبش پیش پیش
جای رنجش نیست یاران خار را گل در پی است
غم مخور فیّاض اگر از بزم او گشتی جدا
سهل باشد هر ترقّی را تنزّل در پی است
گر نگه رد شد ز من تیر تغافل در پی است
بهرهای گلچین ازین گلها که چیدی کی بری
هر یکی را صد هزاران چشم بلبل در پی است
یا سر زلف تو، یا بیداد گردون، یا رقیب
هر کجا رفتم مرا دست تطاول در پی است
یار میآید خرامان و رقیبش پیش پیش
جای رنجش نیست یاران خار را گل در پی است
غم مخور فیّاض اگر از بزم او گشتی جدا
سهل باشد هر ترقّی را تنزّل در پی است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.