هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، از عشق، ناز و غمزههای معشوق، درد فراق و حیرانی عاشق سخن میگوید. شاعر از تیر نگاه معشوق، اسارت در زلف او و دشواریهای عشق مینالد و در عین حال، به زیباییهای این رابطه اشاره میکند. همچنین، اشاراتی به داستان یوسف و زلیخا دارد که نمادی از عشق زمینی و آسمانی است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و ارجاعات ادبی (مانند یوسف و زلیخا) برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۶۲
چه شد که عشوه دگر مست خویشتنداریست
کرشمه صید فریبی نگاه پرکاریست
بلا به چین سر زلف غمزه زندانیست
اجل به سایة مژگان ناز زنهاریست
مدار ناله به مرغولههای زنجیرست
قرار گریه به پیمانههای سرشاریست
من از تبسّم مژگان ناز دانستم
که زخم تیر نگاه تو در دلم کاریست
دگر به پیش تو خود را به خواب میبینم
ندانم اینکه به خوابست یا به بیداریست
جهانیان همه حیران کار و بار منند
کسی که کار من آسان گرفته دستاریست
هوای چشم تو پنهان نمیتوان کردن
که جلوة گل مستی همیشه دشواریست
شد از ادای زلیخا و یوسف این معلوم
که حسن پردهنشین است و عشق بازاریست
دمید سبزة خط گرد عارضش فیّاض
تو فارغی و هنوز اول گرفتاریست
کرشمه صید فریبی نگاه پرکاریست
بلا به چین سر زلف غمزه زندانیست
اجل به سایة مژگان ناز زنهاریست
مدار ناله به مرغولههای زنجیرست
قرار گریه به پیمانههای سرشاریست
من از تبسّم مژگان ناز دانستم
که زخم تیر نگاه تو در دلم کاریست
دگر به پیش تو خود را به خواب میبینم
ندانم اینکه به خوابست یا به بیداریست
جهانیان همه حیران کار و بار منند
کسی که کار من آسان گرفته دستاریست
هوای چشم تو پنهان نمیتوان کردن
که جلوة گل مستی همیشه دشواریست
شد از ادای زلیخا و یوسف این معلوم
که حسن پردهنشین است و عشق بازاریست
دمید سبزة خط گرد عارضش فیّاض
تو فارغی و هنوز اول گرفتاریست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.