هوش مصنوعی:
این شعر از درد هجران و جدایی سخن میگوید و آرزو میکند که هیچکس گرفتار چنین رنجی نشود. شاعر از آتش درون و بیرون، گریههای شوق و از دست دادن صبر و آرامش میگوید و از خدا میخواهد که هیچکس به چنین بخت بدی دچار نشود.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، مضامین مرتبط با رنج و هجران ممکن است برای سنین پایینتر سنگین و نامناسب باشد.
غزل ۱۱۰
هجران رفیق بخت زبون کسی مباد
خصمی چنین دلیر به خون کسی مباد
یارب حریف گرم کنی همچو آرزو
گرم اختلاط داغ درون کسی مباد
این شعلههای ظاهر و باطن گداز هجر
پیراهن درون و برون کسی مباد
آن گریههای شوق که غلتید کوه از و
سیل بنای صبر و سکون کسی مباد
سد بند شوق پاره کند زور آرزو
یارب که بخت شور و جنون کسی مباد
نعلم به نام جملهٔ اجزا در آتش است
جادوی او به فکر فسون کسی مباد
وحشی هزار بادیه دورم ز کعبه کرد
این بخت بد که راهنمون کسی مباد
خصمی چنین دلیر به خون کسی مباد
یارب حریف گرم کنی همچو آرزو
گرم اختلاط داغ درون کسی مباد
این شعلههای ظاهر و باطن گداز هجر
پیراهن درون و برون کسی مباد
آن گریههای شوق که غلتید کوه از و
سیل بنای صبر و سکون کسی مباد
سد بند شوق پاره کند زور آرزو
یارب که بخت شور و جنون کسی مباد
نعلم به نام جملهٔ اجزا در آتش است
جادوی او به فکر فسون کسی مباد
وحشی هزار بادیه دورم ز کعبه کرد
این بخت بد که راهنمون کسی مباد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۱۰۹
گوهر بعدی:غزل ۱۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.