هوش مصنوعی: این شعر از مولانا جلال‌الدین بلخی است که به موضوعاتی مانند عشق، جدایی، صبر، و دیوانگی عارفانه می‌پردازد. شاعر از تنهایی، بیگانگی، و نیاز به مهرورزی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که گاهی برای درک حقیقت، باید از عقل فراتر رفت و به دیوانگی عاشقانه روی آورد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیل‌های عرفانی نیاز به درک بالاتری از ادبیات و تجربه زندگی دارند.

شمارهٔ ۱۹۰

یا بمن خود را ازین بیگانه‌تر بایست داشت
یا مرا با خویش یکرنگانه‌تر بایست داشت

من که جَستم دانه‌ریزی‌ها چه تأثیرم کند
صید را در دام، غمخوارانه‌تر بایست داشت

عقل غارت کرده‌تر چندان که لطف آماده‌تر
پاره‌ای دیوانه را دیوانه‌تر بایست داشت

پنجة بی‌طاقتی برتافت آخر زور صبر
اندکی این خانه را ویرانه‌تر بایست داشت

بر تو دست این دشمنان از دوستی‌ها یافتند
خویش را زین محرمان بیگانه‌تر بایست داشت

خواستی از روی معنی جا کنی در طبع من
پاس این صورت ترا رندانه‌تر بایست داشت

یا ترا یک پیرهن یارانه‌تر بایست بود
یا مرا یک پرده بی‌تابانه‌تر بایست داشت

خویش‌داری‌ها عجب مردانه صیدم کرده بود
حیف، صیدی این چنین مردانه‌تر بایست داشت

شعله را سوز از پر پروانه افزون‌تر خوشست
شمع را فیّاض ازین پروانه‌تر بایست داشت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.