هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد عشق، ناامیدی، و رنج‌های روحی خود سخن می‌گوید. او از بی‌توجهی معشوق، تلاش بی‌ثمر برای وصال، و احساس تنهایی و درماندگی می‌نالد. تصاویری مانند آتش، خاکستر، اشک، و آیینه برای بیان احساساتش به کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۹۶

در غضب رفتی و دل دوش از تو کامی برنداشت
کس به غیر از ساغر می لب ز لعلت تر نداشت

در ادای درد دل چندان که امشب پیش یار
همچو اشک از پوست بیرون آمدم باور نداشت

کشت آخر آسمان ما را به صد افسردگی
آتش ما را نگه این مشت خاکستر نداشت

در ره امید او چون گرد ننشستم به خاک
کز رهم از باد دامان تغافل برنداشت

از نگه چون چشم او فیّاض را شرمنده کرد
آب شد بیچاره آخر چارة دیگر نداشت

راه دراز وصل تو غیر از خطر نداشت
هر کس که پا نهاد در آن فکر سر نداشت

غیرت برم به صورت آیینه کانچنان
محو رخ تو بود که چشم از تو برنداشت

ما را هوای دوست به فکر جنون فکند
سودای عشق بود و علاج دگر نداشت

هر چند گرد عرصة گردون برآمدیم
این شهربند آینه راهی به در نداشت

فیّاض آخر از تو به حرمان فرار کرد
بیچاره تاب جور ازین بیشتر نداشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.