هوش مصنوعی: این شعر از عشق و جنون ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از عشقی می‌گوید که او را به زنجیر می‌کشد و از عقل دور می‌سازد. او از سلطانی بی‌رحم می‌گوید که به جرم عشق، او را دربند کرده است. شاعر همچنین از فرهاد و خسرو یاد می‌کند و به جذبه‌های معشوق اشاره می‌کند که اگر در جان نیاویزد، کسی پروانه را به آتش نمی‌کشاند. در پایان، شاعر به آرزوهای برآورده نشده و ناامیدی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عشق، جنون و عقل است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر یافت می‌شود.

غزل ۱۱۳

عیاذبالله از روزی که عشقم در جنون آرد
سر زنجیر گیرد و ز در عقلم درون آرد

من و رد و قبول بزم سلطانی که دربانش
به صد خواری کند بیرون، به صد عزت درون آرد

به جرم عشق دربند یکی سلطان بی رحمم
که هرکس آید از دیوان او فرمان خون آرد

سر خسرو ز گل گردد گران فرهاد را نازم
که گلگون را به گردن گیرد و از بیستون آرد

کمند جذبهٔ معشوق اگر در جان نیاویزد
کسی پروانه را در آتش سوزنده چون آرد

برو فارغ نشین وحشی که نخل آرزومندی
نیارد بار اگر هم آورد بار زبون آرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۱۲
گوهر بعدی:غزل ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.