هوش مصنوعی: این متن شعری است که مفاهیم فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند. شاعر از مفاهیمی مانند بی‌خودی، رهایی از دنیا، و گذر زمان سخن می‌گوید. او به ناپایداری دنیا و بی‌ارزشی ثروت و قدرت در برابر گذر زمان اشاره می‌کند و از خرابات و می به عنوان نمادهایی برای رهایی از دغدغه‌های دنیوی استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۱۱۴

باده کو تا خرد این دعوی بیجا ببرد
بی‌خودی آید و ننگ خودی از ما ببرد

خوش بهشتیست خرابات کسی کان بگذاشت
دوزخ حسرت جاوید ز دنیا ببرد

ما و میخانه که تمکین گدایی‌ در او
شوکت شاهی اسکندر و دارا ببرد

جام می کشتی نوح است چه پروا داریم
گر چه سیلاب فنا گنبد والا ببرد

جرعهٔ پیر خرابات بر آن رند، حرام
که به پیش دگری دست تمنا ببرد

عرصهٔ ما به مروت که ز عالم کم شد
هدهدی کو که به سر منزل عنقا ببرد

شاخ خشکیم به ما سردی عالم چه کند
پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد

خانه آتش زدگانیم، ستم، گو می تاز
آنچه اندوخته باشیم به یغما ببرد

وحشی از رهزن ایام چه اندیشه کنیم
ما چه داریم که از ما نبرد یا ببرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۱۳
گوهر بعدی:غزل ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.